چـی مـیـشـه واسـه یـه بـارم چـشـم بـه راهِ مـن بـشـیـنـی
،یـا شـبـا وقـتـی کـه خـوابـی ، خـوابـایِ مـنـو بـبـینـی؟
خـیـلـی حـرف تـو قـلـبـم هـَس ، هـنـوزم کـه هـنـوزِه،
نـمـی خـوام اصـلا بـدونـی کـه دلـت واسـم بـسـوزه..
دوسـت دارم بـعدِ یـه چـن وقـت کـه مـنـو نـدیـده بـاشـی،
وقـتـی کـه بـیـای سـراغـم بـه خـــــــودت رســـــــــیـــــــــده بـاشـی……..
چـقـد دلـم تـنـگ شـده واسـه شـب هـایـی کـه تـا صـبـح بـیـدار بـودم..
یـه لـحـظـه خـواب بـه چـشـمـام نـمـی اومـد..
از ذوق دیــدار فـردا.. عـاشـقـانـه هـامـو مـرور کـنـم کـه ….
هـیـچـوقـت دیــدارهـا بـرای مـنم عـادی و خـالـی از اسـتـرس نـشـد….
لایـــــــک=بـاطـری قـلـبـمـو کـسـی نـدیـده؟
یکی از لذتهایی که دیگه نیست..
اینه که هر جا که باشم.. مــــــنـــــو با همون اسمِ خاص که
همیشه با کلی عشوه و ناز و اَدا صدا میکرد، صــِــدا کنه.. .
فقط یه بار .. یه بارِ دیگه..هــمـــیــــن..
چِــقـــدر دلـَـــم تـَــنـــگــــ شـــده..
بــــرای اس ام اس بـــازی هـــایِ عـــاشــــقـــانــه یِ چــنــد ســاعـــتــه یِ بـــی پــایـــان..
کـــه آخــــرش بـنـویـسـم فـِـــــــعـــــــلــــــا. . . …
یکی از لذتهایی که دیگه نیست..
اینه که آروم کنارم خواب باشه.. بعد همینجوری خیره بهش نگاه کنم.. نه اینکه خوابم نیاد.. به زور خودمو بیدار نگه دارم تا تماشا کنم که مثله فرشته ها می خوابه..
بعد یهو از خواب بیدار شه و با چشمای بسته بگه :آبـــــــ …
بپرم سه سوت براش آب تَگَری بیارم.. اون بخوره .. نصفشم از زیر چونه اش بریزه … زیر لب بگم: نوش جــــــونـــــت عـــشــــقـــمـــ…
آروم دوباره همونجوری بخوابه و بهش خیره بشم..
تـــــــو
آخـــــریــن کســـی هســتــی
کـــه اولــیــن بـــــار
عــاشــقـــش شـــد
پشت دروازه چشمات همیشه حرف منه
غم تو خوب داره آتیش توی جونم میزنه
از خجالت نمیتونم تو چشات نگا کنم
دروازه بون نگاهت منو با چوب میزنه
خودت اینو میدونی دنیا وفا نداره
بیا تا دوتا بشیم یه دست صدا نداره
تورا من دوست می دارم نه قدر آب دریاها
که روزی خشک می گردند شوند بیچاره ماهیها
تو را من دوست می دارم نه قدر غنچه و گلها
که روزی پرپر می شوند بر آرد آه از دلها
تو را من دوست می دارم به قدر کهکشان و ماه و انجم ها
که جاویدان بماند عشق من تا بودن آنها…
وای عشقم چه حالی دارم امروز
اولین روز هفته ، دیدن تو ، بوئیدن عطر ت ، در آغوش فشردنم…
وای قلبم طاقت این همه حس رو یکجا نداره
درستکه احتمال دیدارمون پنجاه پنجاه است
ولی من به همین ۵۰% هم دلخوشم
خیال با تو بودن
می ارزه به
تمام دنیا
بخدا
///////////////////////////////
وبلاگ ساحل خاص عاشقان پاک دل
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: احساسی , حس , عکس , نوشته , جملات , عاشقانه , من , عشقم , حس غریب ,